جدول جو
جدول جو

معنی غنچه وار - جستجوی لغت در جدول جو

غنچه وار
غنچه مانند، به سان غنچه
تصویری از غنچه وار
تصویر غنچه وار
فرهنگ فارسی عمید
غنچه وار
(غُ چَ / چِ)
بسان غنچه. مانند غنچه:
نگیرد هیچکس در دامن محشر گریبانت
اگر دامان خود را جمع سازی غنچه وار اینجا.
صائب تبریزی
لغت نامه دهخدا
غنچه وار
بسان غنچه مانند غنچه
تصویری از غنچه وار
تصویر غنچه وار
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بنده وار
تصویر بنده وار
بنده مانند مانند بنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غنچه ای
تصویر غنچه ای
کوچک و زیبا مثلاً لب های غنچه ای
فرهنگ فارسی عمید
(غُ چَ / چِ)
جایی که در آن غنچۀ بسیار روید:
غنچه زاری شده از لخت جگر مژگانم
تا چه آن نخل قد از آن گل رو آرد بار.
درویش واله هروی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(بَ دَ / دِ)
مثل بنده. مانند بنده و عبد. (فرهنگ فارسی معین) :
نوشتند پس نامه ای بنده وار
از ایرانیان نزد آن شهریار.
فردوسی.
وز آن پس چو فرمایدم شهریار
بیایم پرستش کنم بنده وار.
فردوسی.
هرچه خداوند سلطان بفرماید بنده وار پیش رویم. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 452).
دعاگوی این دولتم بنده وار
خدایا تو این سایه پاینده دار.
سعدی.
رضا ده به فرمان حق بنده وار
که چون او نبیند خداوندگار.
سعدی.
بنده وارت بسلام آیم و خدمت بکنم
ور قبولم نکنی میرسدت کبر و منی.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(سَ / سِ سِ)
بمعنی غنچه خسپ. (بهار عجم) (آنندراج). رجوع به غنچه خسپ شود:
در آن گلزار غنچه خواب خونریز
همه بالین و بستر خواب و خونریز.
حکیم زلالی (از بهار عجم)
لغت نامه دهخدا
(غُ چَ / چِ طِ)
تنگدل و منقبض. (بهار عجم) (آنندراج). مغموم. حزین. دلتنگ. ملول. (ناظم الاطباء) :
غیر اگر نشکفد از شعر تر من سنجر
غنچه خاطر نشوم کآن گل باغ حسد است.
سنجر کاشی (از بهار عجم) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(غُ چَ / چِ یِ)
کنایه از پیکان است:
من کیستم آن ذرۀ خورشید نظیرم
برطرف کله فتنه کند غنچۀ تیرم.
حکیم زلالی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از غنچه زار
تصویر غنچه زار
جایی که در آن غنچه بسیار روید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنده وار
تصویر بنده وار
مثل بنده مانند بنده و عبد
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که به سبب نبودن پوشش دست پای خود را جمع کرده بخوابد، بچه لوند، رند خراباتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غنچه خاطر
تصویر غنچه خاطر
تنگدل تنگدل حزین ملول غنچه دل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غنچه خاطر
تصویر غنچه خاطر
((~. طِ))
تنگدل، ملول
فرهنگ فارسی معین
ریشه نژاد، ازدیاد نسل، دامنه ی کوه
فرهنگ گویش مازندرانی